پایانی بر بحرانآفرینیهای سفارت امریکا در ایران
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛بر اساس اسناد و گزارشات تاریخی، سفارت امریکا در ادامه توطئههای چندین ساله خود علیه مردم ایران، بعد از پیرزی انقلاب اسلامی هم کوشید با تبدیل شدن به ستاد عملیات علیه انقلاب نوپای اسلامی، طرحهای براندازانه خود را جامه عمل بپوشاند. به اذعان نویسنده کتاب «شیر و عقاب»، از آنجا که ایالات متحده آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بخش اصلی منابع مهم اطلاعاتی خود را در ایران از دست داده بود، تلاش میکرد از روشهای متعدد به اطلاعات محرمانه دست پیدا کند. زیرا تا آن زمان، سازمان سیا اطلاعات درون ایران را از طریق تبادل اطلاعات با ساواک به دست میآورد.
تلاش برای ایجاد انحراف در مسیر انقلاب اسلامی
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سفارت امریكا در ارتباط با گروههای میانهرو و گاه مخالف رهبری مذهبی انقلاب اسلامی، سعی در تبادل اطلاعاتی و ارتباطات طرفینی داشت و اکثر کارمندان آن از اعضای سازمان سیا بودند. در همین زمینه جیمز بیل مینویسد: «سفارت، وسیلهای برای فراهم كردن گزارشهای امنیتی بوده و چند تن از كارمندان آن مأموران سیا بودهاند.»[1]
سفارت امریكا برای جاسوسی و ایجاد انحراف در انقلاب با شناسائی عناصر و اطرافیان امام سعی در رسیدن به اهداف اصلی خود داشت. در یک سند سّری از اسناد سفارت امریكااز تماس مأمور سیاسی سفارت با شخصی به اسم روغنی آمده است:« وی به علت رابطهاش با [امام] خمینی میتواند منبع اطلاعاتی مفیدی از اطرافیان [ امام] خمینی باشد.»[2]
سفارت امریكا با در استفاده از نفوذیهایی به مهمترین تصمیمات نظام انقلابی دست یافته بود. در اسناد لانه جاسوسی اسامی افراد مختلفی از جمله عباس امیرانتظام، مقدممراغهای، بنیصدر و ... به چشم میخورد كه حاكی از برنامهریزی بلندمدت امریكا برای ضربه زدن به نظام بود.
ردپای سفارت امریکا در ناآرامیهای اجتماعی
از دیگر فعالیتهای سفارت، ردپای این لانه جاسوسی در آشوبهای كشور بود. بطوری كه طبق اسناد كشف شده از لانه جاسوسی حزب خلق مسلمان توسط آمریكا سازماندهی و حمایت میشد و رحمتالله مقدم مراغهای تمام جلسات بحث آن را به شیوه دلخواه آمریكا اداره میكرد و گزارش جلسات سران و گردهماییهای عمومی آن را در اختیار عوامل جاسوسی سفارت آمریكا در تهران قرار میداد و آنها این گزارشها را به نقل از او به مركز سیا در آمریكا مخابره میكردند.[3]
تقویت گروهکهای تجزیهطلب
یکی دیگر از برنامههای سفارت امریکا برای ضربه زدن به نظام نوپای جمهوری اسلامی، مدیریت گروهکهای تجزیهطلب در کشور بود. در سندی به تاريخ ششم اوت 1979 (15/5/1358) كه داراي طبقه بندي «سري» ميباشد، چنين آمده است: «اگر كردها، آذربايجانيها، اعراب و ساير گروههاي قومي تلاشهاي خود را هماهنگ كنند (اغتشاش هم زمان) و در جهت مشترک سرنگوني دولت كنوني با يكديگر همكاري و از يكديگر حمايت كنند، به عقيده ما آنها امكان موفقيت دارند.»بنابراین يكي از طرحهاي سفارت برای براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی «ايجاد اغتشاش هم زمان» تقویت گروههاي تجزيهطلب، در جهت سرنگوني نظام جمهوري اسلامي بود که سفارت آمریکا به آن امید زیادی بسته بود.
در سندی که در یکی از پایگاههای جاسوسی آمریکا در ایران کشف شد، يكي از افسران اطلاعاتي سيا در تاريخ نوزدهم ژوئن 1979 (29/3/1358) اظهار ميدارد: «تمام بذرهاي يک جنگ داخلي در ايران كاشته شده است. ما تسليحات زيادي داريم. گروههاي زيادي در ايران همه آماده جنگ هستند. ما در آستانه موفقيت و پيروزي هستيم.» حمایتهای آشکار بعدی سفارت از تجزیهطلبها، پرده از برنامههای سفارت امریکا برای مقابله با انقلاب اسلامی برمیدارد.
نقش سفارت در پناهندگی دیكتاتور پهلوی
پناه دادن رسمی ایالات متحده به محمدرضا پهلوی به عنوان خائن اصلی به ملت ایران نشاندهنده حمایت بیدریغ شیطان بزرگ از دیكتاتور سابق بود. سفارت امریكا در ایران با زمینهسازی و تشریح جریانات درون انقلاب اسلامی راهحل این موضوع را پیشنهاد میدهد و عناوین عوامفریبانهای مثل حقوق بشر را برای این خباثت به كار میبرد. گزارشگر سفارت امریكا در سندی سرّی به وزارت خارجه امریكا مینویسد: «من تغییرات چندانی در اعمال مقامات رسمی و مردم ایران نسبت به آمدن شاه به ایالت متحده با آنچه كه در اواخر ژوئیه گذشته برایتان فرستادم مشاهده نكردهام. روابط ما فقط به آرامی پیش میرود و تازه به آن اندازه نیست كه بخواهد با وارد شدن شاه از بین برود.»
سپس سفارت پیشنهاد میكند: «من فكر میكنم كه اگر شخص شاه به عنوان مریضی به آمریكا بیاید، آمدنش اثر چندانی در عكسالعمل مردم ایران نخواهد داشت. اگر ما او را به صرف برخورداری از حقوق بشر بپذیریم احتمال میرود موضع دفاعی ما هم بهتر شود.»[4]
تسخیر لانه جاسوسی؛ پایانی بر بحرانآفرینیهای سفارت امریکا
در سال 1358، اقدام سفارت امریكا در فراری دادن مقامات رژیم پهلوی و تلاش برای پناه دادن به محمدرضا پهلوی، شناسایی جاسوسان آمریکایی و عوامل داخلی آنها، مدیریت آشوبهای داخلی توسط سفارت و... خشم مردم انقلابی ایران را برانگیخته بود. به طوری که دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان سفارت امریکا را تسخیر کرده و به توطئهچینیهای سفارت امریکا در ایران پایان دادند.
همزمان با این تحولات رسانههای بینالمللی خواستههای دانشجویان را پوشش خبری میدادند. از آن جمله رادیو مسکو صبح روز ۱۴ آبان در خبری اعلام کرد: «گزارش رسیده از تهران حاکیست که دیروز صدها تن از تظاهرکنندگان در برابر سفارت آمریکا در تهران اجتماع کردند و خواستار تسلیم شاه مخلوع که برای معالجه اجازه ورود به آمریکا یافته است شدند». رادیو لندن هم در خبری اعلام کرد: «دیروز ۳۰۰ نفر دانشجو، سفارتخانه آمریکا در تهران را اشغال کردند و میخواهند آمریکا شاه سابق را تحویل ایران بدهد تا محاکمه گردد.»
با تسخیر سفارت امریکا، اگرچه توطئههای این دولت در ایران تمام نشد، اما خباثتهای امریکا از دریچه سفارت به پایان رسید. به گفته فرانسیس آنتونی بویل، حقوقدان آمریكایی: «از دیدگاه ایرانیان گروگان گرفته شدن دیپلماتهای آمریكایی قابل توجیه است، چرا كه پیشگیری از تجاوز آشكار به قوانین بینالملل و اقدام به تصمیمگیری و شاید كمک به یك كودتای شوم دیگر توسط دولت امریكا به شمار میآمد.»[5]
پینوشتها:
1- جیمز ا.بیل ، شیر و عقاب ، مترجم : فروزنده برلیان ، نشر فاخته سال 1371 ، ص 552
2- اسناد لانه جاسوسی جلد (1-6) ، ص 50
3- اسناد لانه جاسوسی امریكا، جلد 23،صص 84 و 110 و جلد 17ص 27
4- اسناد لانه جاسوسی امریكا ، جلد (6-1) ، ص 73
5- كامران غضنفری، آمریكا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، تهران : نشر كیا 1380، ص 169
نظرات شما عزیزان: